درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید .......................…………♥ …………………………………♥ ……………………………….♥ ……………………………..♥ ……………………………♥ …………………………♥ ……………………….♥ …………………….♥ ………………….♥ ………………♥ ………….♥ ………♥ ……♥ …..♥ ……♥………………….♥…♥ ……….♥………….♥…………♥ …………..♥…..♥………………♥ ……………….♥………………..♥ …………….♥……♥…………..♥ …………..♥………….♥….♥ ………….♥ ………..♥ ……….♥ ………♥ ………♥ ……….♥ …………..♥ ……………….♥ ……………………..♥ ………………………….♥ ……………………………♥ ……………………………♥ …………………………♥ …………………….♥ ………………♥ ………….♥ …….♥ …♥ .♥………………………..♥….♥ ♥……………………..♥………..♥ .♥………………….♥…………….♥ ..♥……………….♥………………♥ …♥………………………………♥ …..♥…………………………..♥ ……..♥…………………….♥ ………..♥……………….♥ …………..♥…………..♥ ………………♥…….♥ …………………♥..♥ ONLY GOOD
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 34
بازدید هفته : 35
بازدید ماه : 211
بازدید کل : 29292
تعداد مطالب : 216
تعداد نظرات : 57
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


بـــــــــــــــــــــــاحال






پنج شنبه 10 اسفند 1398برچسب:, :: 22:42 ::  نويسنده : ضدحال

با سلام خدمت آقا پسرای گل و دخترای خل.امیدوارم حالتون خوب باشه

میخواستم یه چیزی و بگم اونم اینکه مطالبی که تو این وب مینویسم



 فقط واسه خندیدنه نه واسه توهین به جنس مخالف یا دخترا.



شنبه 2 دی 1398برچسب:, :: 22:45 ::  نويسنده : ضدحال

می دونی چرا زنها بیشتر از مردها عمر می کنند؟ . . . چون زن ندارنچشمک



شنبه 29 آذر 1393برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : ضدحال

ماجـرای کـلاغ عـــاشــق!

 

 یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ

رو دوچرخه پا می‌زد،
رد شدش از دم باغ

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق

پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید

نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید

یه قناری بود قشنگ،
بال و پر، پر آب و رنگ

وقتی جیک جیکو می‌کرد،
آب می‌کردش دل سنگ

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق

قلب زاغ تکونی خورد،
قناری عقلشو برد

توی فکر قناری،
تا دو روز غذا نخورد

 

روز سوم کلاغه،
رفتش پیش قناری

گفتش عزیزم سلام،
اومدم خواستگاری!

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق

نگاهی کرد قناری،
بالا و پایین، راست و چپ

پوزخندی زد به کلاغ،
گفتش که عجب! عجب

منقار من قلمی،
منقار تو بیست وجب

واسه چی زنت بشم؟
مغز من نکرده تب

کلاغه دلش شیکست،
ولی دید یه راهی هست

برای سفر به شهر،
بار و بندیلش رو بست

یه مدت از کلاغه،
هیچ کجا خبر نبود

وقتی برگشت به خونه،
از نوکش اثر نبود

داده بود عمل کنن،
منقار درازشو

فکر کرد این بار می‌خره،
قناریه نازشو

باز کلاغ دلش شیکست،
نگاه کرد به سر و دست

آره خب، سیاه بودش!
اینجوری بوده و هست

دوباره یه فکری کرد،
رنگ مو تهیه کرد

خودشو از سر تا پا،
رفت و کردش زرد زرد

رفتش و گفت: قناری!
اومدم خواستگاری

شدم عینهو خودت،
بگو که دوسم داری

اخمای قناریه،
دوباره رفتش تو هم!

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق

کله‌مو نگاه بکن،
گیسوهام پر پیچ و خم

موهای روی سرت،
وای که هست خیلی کم

فردا روزی تاس می‌شی!
زندگی‌مون میشه غم

کلاغ رفتش به خونه
نگاه کرد به آیینه

نکنه خدا جونم!
سرنوشت من اینه؟!

ولی نا امید نشد،
رفت تو فکر کلاگیس

گذاشت اونو رو سرش،
تفی کرد با دو تا لیس

کلاه گیسه چسبیدش،
خیلی محکم و تمیز

روی کله‌ی کلاغ،
نمی‌خورد حتی یه لیز

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق

نگاه که خوب می‌کنم،
می‌بینم گردنتو

یه جورایی درازه،
نمی‌شم من زن تو

کلاغه رفتشو من،
نمی‌دونم چی جوری

وقتی اومدش ولی،
گردنش بود اینجوری

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق

خجالت نمی‌کشی؟
با اون گوشتای شیکم!؟

دوست دارم شوهر من،
باشه پیمناست دست کم!

دیگه از فردا کلاغ،
حسابی رفت تو رژیم

می‌کردش بدنسازی،
بارفیکس و دمبل و سیم

بعدش هم می‌رفت تو پارک،
می‌دویید راهای دور

آره این کلاغ ما،‌
خیلی خیلی بود صبور

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق

واسه ریختن عرق،
می‌کردش طناب‌بازی

ولی از روند کار،
نبودش خیلی راضی

پا شدو رفتش به شهر،
دنبال دکتر خوب

دو هفته بستری شد،
که بشه یه تیکه چوب

قرصای جور و واجور،
رژیمای رنگارنگ

تمرینهای ورزشی،
لباسای کیپ تنگ

آخرش اومد رو فرم،
هیکل و وزن کلاغ

با هزار تا آرزو،
اومدش به سمت باغ

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق

وقتی از دور میومد،
شنیدش صدای ساز

تنبک و تنبور و دف،
شادی و رقص و آواز

دل زاغه هری ریخت!
نکنه قناریه؟

شایدم عروسی
بازای شکاریه!

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق

دیدش ای وای قناری،
پوشیده رخت عروس

یعنی دامادش کیه؟
طاووسه یا که خروس؟

هی کی هست لابد تو تیپ،
حرف اولو می‌زنه!

توی هیکل و صورت،
صد برابر منه

کلاغه رفتشو دید،
شوهر قناری رو

شوکه شد، نمی‌دونست،
چیز اصل کاری رو!

می‌دونین مشکل کار،
از همون اول چی بود؟

کلاغه دوچرخه داشت،‌
صاحب بی ام و نبود

 مطالب طنز و خنده دار, کـلاغ عـــاشــق



جمعه 23 اسفند 1392برچسب:, :: 19:56 ::  نويسنده : ضدحال

87483959827589719418.png

عکس

افسران -  تکرار معنادار یک فاجعه/ ضرب و شتم یک زن چادری دیگر.../

 



 

http://uploadkon.ir/uploads/11_120.jpg



پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:, :: 7:49 ::  نويسنده : ضدحال

2D8B4DB8CD8B7D8A7D986.jpg



یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, :: 9:34 ::  نويسنده : ضدحال

b7cff1eda69a1e551.gif



یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, :: 7:42 ::  نويسنده : ضدحال

ترول دخترانه, عکس های خنده دار جدید

 


دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, :: 1:25 ::  نويسنده : ضدحال

ترول دخترانه, عکس های خنده دار جدید



دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, :: 1:23 ::  نويسنده : ضدحال

این دخترایی که میگن ما هرگز ازدواج نمی کنیم همون هایی بودن که سر سفره شام قهر می کردن نیم ساعت بعدش تو آشپزخونه شیش برابر می خوردن ! troll12.pngtroll12.png

آرام

 


شنبه 2 شهريور 1392برچسب:, :: 12:32 ::  نويسنده : ضدحال

1377185777920303_large.jpg



جمعه 1 شهريور 1392برچسب:, :: 20:10 ::  نويسنده : ضدحال
دختره اومده تو اسباب بازی فروشی ,برگشته میگه این پلنگ صورتیتون
رنگبندی داره؟
یعنی داغون شدما!! میفھمی؟؟ داغون
 
 
----------------------------------------------------------------------
 
 
دخترا وقتی تصمیم به ازدواج می گیرند چه کار می کنن؟
1.اون موقع نمی تونن کار خاصی بکنن!
2.تمام تلاششون رو می کنن که بتونن 1 کاری بکنن!
3.به مامانشون می گن که 1 کاری بکنه چون دیگه وقتشه که اونا رسما خیلی
کارا بکنن!
4.می رن کلاس آمادگی جسمانی!!
 
 
----------------------------------------------------------------------
 
 
خانوما موجودات عجیبی نیستن بخدا
فقط یه کم محبت میخوان
یکمی ھم عشق
......
.و یکمی ھم پول
یه کمی ھم تعریف
یه کمی تفریح
یه کمی خرید
یک ماشین ترجیحا بالای 4 میلیارد
2 تا خونه تو ولنجک :|
یه ویلای 50000 متری تو شمال :|
و چندتا چیز دیگه که مردا سر در نمیارن :|
زیاده ؟
نه، زیاده؟؟
 
----------------------------------------------------------------------
 
زیادن دخترایی که
نگران پاک شدن آرایششون نیستن ... چون آرایشی
ندارن .
رو سرشون ھم گنبد امامزاده داود درست نمیکنن .
زیادن دخترایی که
وقتی یه پسر پولدار میبینن دلشون نمیلرزه ...
چون دلشون دله نه ژله
... زیادن دخترایی
که با دیدن ماشین پسرا کف نمیکنن ... .. چون اینا
دخترن نه دلستر ...
عشق براشون مقدسه . اگه بھش دچار بشن ھمه
کار برا طرفشون انجام میدن!
به سلامتیشون
*****
خودمونیم...ھستن آیا؟؟!!چشمک


پنج شنبه 23 مرداد 1392برچسب:, :: 23:56 ::  نويسنده : ضدحال



شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:35 ::  نويسنده : ضدحال

ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :
ﺳﻼﻡ
- ﺳﻼﻡ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺑﯿﻦ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻄﻮﺭﯾﻦ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﻮﻧﯿﻦ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ........
4JOK.com_sdgsdgfsdfsdf165165165.jpg
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :
ﺳﻼﻡ ﭼﺎﮐﺮﻡ
- ﺳﻼﻡ ﻣﺨﻠﺼﻢ



شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:30 ::  نويسنده : ضدحال

http://www.8pic.ir/images/73031623451056751381.jpg



شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, :: 18:28 ::  نويسنده : ضدحال

خاطرات یک دختر دانشجوی دم بخت!

tanz
دوشنبه اول مهر:امروز روز اولی است که من دانشجو شده ام. شماره ی کلاس را از روی برد پیدا کردم. توی کلاس هیچ کس نبود، فقط یک پسر نشسته بود. وقتی پرسیدم «کلاس ادبیات اینجاست؟» خندید و گفت:بله، اما تشکیل نمی شه(!)و دوباره در مقابل تعجبم گفت که یکی دو هفته ی اول که کلاس ها تشکیل نمی شود و خندید.
با اینکه از خندیدنش لجم گرفت، اما فکر کنم او از من خوشش آمده باشد؛ چون پرسید که ترم یکی هستید یا نه. گمانم می خواست سر صحبت را باز کند و بیاید خواستگاری؛ اما شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد نخندد!
***
دو هفته بعد، سه شنبه:امروز دوباره به دانشگاه رفتم. همان پسر را دیدم از دور به من سلام کرد، من هم جوابش را ندادم. شاید دوباره می خواست از من خواستگاری کند. وارد کلاس که شدم استاد گفت:”دو هفته از کلاس ها گذشته، شما تا حالا کجا بودید؟” یکی از پسرهای کلاس گفت:«لابد ایشان خواب بودن.» من هم اخم کردم. اگر از من خواستگاری کند، هیچ وقت جوابش را نمی دهم چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد طعنه نزند!
***
چهارشنبه:امروز صبح قبل از اینکه به دانشگاه بروم از اصغر آقا بقال سر کوچه کیک و ساندیس گرفتم او هم از من پرسید که دانشگاه چه طور است؟ اما من زیاد جوابش را ندادم. به نظرم می خواست از من خواستگاری کند، اما رویش نشد. اگر چه خواستگاری هم می کرد، من قبول نمی کردم؛ آخر شرط اول من برای ازدواج این است که تحصیلات شوهرم اندازه ی خودم باشد!
***
جمعه:امروز من خانه تنها بودم. تلفن چند بار زنگ زد. گوشی را که برداشتم، پسری گفت: خانم میشه مزاحمتون بشم؟ من هم که فهمیدم منظورش چیست اول از سن و درس و کارش پرسیدم و بعد گفتم که قصد ازدواج دارم، اما نمی دانم چی شد یخ کرد و گفت نه و تلفن را قطع کرد. گمانم باورش نمی شد که قصد ازدواج داشته باشم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم خجالتی نباشد!
***
سه هفته بعد شنبه:امروز سرم درد می کرد دانشگاه نرفتم. اصغر آقا بقال هم تمام مدت جلوی مغازه اش نشسته بود، گمانم منتظر من بود. از پنجره دیدمش. این دفعه که به مغازه اش بروم می گویم که قصد ازدواج ندارم تا جوان بیچاره از بلاتکلیفی دربیاید، چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم گیر نباشد!
***
سه شنبه:امروز دوباره همان پسره زنگ زد؛ گفت که حالا نباید به فکر ازدواج باشم. گفت که می خواهد با من دوست شود. من هم گفتم تا وقتی که او نخواهد ازدواج کند دیگر جواب تلفنش را نمی دهم، بعد هم گوشی را گذاشتم. فکر کنم داشت امتحانم می‌کرد، ولی شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم به من اعتماد داشته باشد!
***
چهارشنبه:امروز یکی از پسرهای سال بالایی که دیرش شده بود به من تنه زد؛ بعد هم عذرخواهی کرد، من هم بخشیدمش. به نظرم می‌خواست از من خواستگاری کند، چون فهمید من چه همسر مهربان و با گذشتی برایش می‌شوم؛ اما من قبول نمی‌کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم حواسش جمع باشد و به کسی تنه نزند!
***
جمعه: امروز تمام مدت خوابیده بودم؛ حتی به تلفن هم جواب ندادم، آخر باید سرحرفم بایستم. گفته بودم که تا قصد ازدواج نداشته باشد جواب تلفنش را نمی دهم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم مسئولیت پذیر باشد!
***
دوشنبه:امروز از اصغرآقا بقال ۲ تا کیک و ساندیس گرفتم. وقتی گفتم دو تا، بلند پرسید چند تا؟ من هم گفتم دو تا. اخم هایش که تو هم رفت فهمیدم که غیرتی است. حالا مطمئنم که او نمی تواند شوهر من باشد. چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم غیرتی نباشد، چون این کارها قدیمی شده!
***
پنچ شنبه:  امروز دوباره همان پسره تلفن زد و گفت قصد ازدواج ندارد، من هم تلفن را قطع کردم. با او هم ازدواج نمی کنم؛ چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم هی مرا امتحان نکند!
***
دوشنبه:  امروز روز بدی بود. همان پسر سال بالایی شیرینی ازدواجش را پخش کرد. خیلی ناراحت شدم گریه هم کردم ولی حتی اگر به پایم هم بیفتد دیگر با او ازدواج نمی کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم وفادار باشد!
***
شنبه:  امروز یک پسر بچه توی مغازه ی اصغرآقا بقال بود. اول خیال کردم خواهرزاده اش است، اما بچه هه هی بابا بابا می گفت. دوزاریم افتاد که اصغرآقا زن و بچه دارد. خوب شد با او ازدواج نکردم. آخر شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زن دیگری نداشته باشد!
***
یکشنبه: امروز همان پسری که روز اول دیدمش اومد طرفم. می دانستم که دیر یا زود از من خواستگاری می کند. کمی که من و من کرد، خواست که از طرف او از دوستم “ساناز” خواستگاری کنم و اجازه بگیرم که کمی با او حرف بزند. من هم قبول نکردم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم چشم پاک باشد!
***
ترم آخر :  امروز هیچ کس از من خواستگاری نکرد. من می دانم می ترشم و آخر سر هم مجبور می شم زن اکبرآقا مکانیک بشوم…
خنده


پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:, :: 22:59 ::  نويسنده : ضدحال

اس ام اس تبریک عید فطر 92



پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:, :: 12:8 ::  نويسنده : ضدحال
laptop.jpg
 


پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:, :: 10:9 ::  نويسنده : ضدحال

مارتین ایندیک محقق آمریکایی اسلام و آمریکا:دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم ، بلکه باید چادر را از سر زنان برداشت و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را نابود کرد 2023.jpg
یکی از مقامات بلند پایه آمریکایی :

هر زن چادری در کوی و برزن ایران ، به منزله پرچم جمهوری اسلامی

است . لذا ما برای براندازی این نظام باید این حجاب را سست کنیم .

میشل هوِیلیک نویسنده فرانسوی :

جنگ بر ضد اسلام با کشتن مسلمان ها فایده ای ندارد . فقط با فاسد

کردن آنها می توان به پیروزی دست یافت . پس باید به جای بمب بر

سر مسلمانان ، دامن کوتاه بریزیم .

مستر همفر جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی :

زنان مسلمان دارای حجابی محکم هستند که نفوذ فساد در میان آنها

ممکن نیست ؛ بنابراین باید آنان را فریب داد و از زیر چادر بیرون

کشید .

پس از آن که زنان را از چادر بیرون آوردیم ، باید جوانان را تحریک کنیم

که دنبال آنها بیافتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد ؛ و برای

پیشبرد این نقشه ، لازم است اول زنان غیر مسلمان را از حجاب

بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند .

حالا به نظر شما دشمنان دین خدا تا چه خدی در اهدافشون موفق شدند؟؟؟؟؟



پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:, :: 9:54 ::  نويسنده : ضدحال




























دو شنبه 14 مرداد 1392برچسب:, :: 15:51 ::  نويسنده : ضدحال
580696_398781703571236_43607063_n.jpg


شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, :: 10:10 ::  نويسنده : ضدحال

طفلكي!! دوستيه خاله خرسه

 

brthcfep6b9h8mt6tbj.gif



شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, :: 9:56 ::  نويسنده : ضدحال

mt9bvgz1xwpnxve6gxe6.jpeg



شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, :: 9:52 ::  نويسنده : ضدحال

                     خدايش اين روزها ميچسبه!!



چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 11:9 ::  نويسنده : ضدحال

این دخترایي که گوششون رو میزارن بیرون دقیقا منظورشون چیه؟
۱ ) من گوش دارم شما ندارین
۲ ) گوش من خیلی گوشه.. گوشه شما بوقه!!
۳ ) من خیلی باگوشم.. اصن من خود خرگوشم
۴ ) گوشم تو حلق شما
۵ ) شمارت رو بگو من سرتا پا گوشم!!



چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 10:57 ::  نويسنده : ضدحال

امــان از دســت ایــن خــانومــا !

طرز تهیه کیک با طعم مو





ترس نداره که فقط یه قورباغه کوچیکه !




لیز لیز بازی دوس داری ؟




با حیوانات مهربان باشیم ...
ولی حیوونا که اینو نمیفهمن !!!






این مربی مایکله



یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, :: 11:43 ::  نويسنده : ضدحال

اي بابا حالا من يه لحظه اومدم لب پنجره!! مگه ميزارن!

 

1.jpg



یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, :: 11:37 ::  نويسنده : ضدحال

ضایع کردن دخترا

خندهخنده



شنبه 5 مرداد 1392برچسب:, :: 10:35 ::  نويسنده : ضدحال

[تصویر:  171761_755.jpg]
مدیر روابط عمومی اورژانس تهران از مجروح‌شدن راننده زن در حادثه رانندگی خبر داد.

خبرگزاری ایسنا: مدیر روابط عمومی اورژانس تهران از مجروح‌شدن راننده زن در حادثه رانندگی خبر داد.

حسن عباسی با بیان اینکه در ساعت 12:15 روز گذشته (جمعه) وقوع یک حادثه رانندگی در محدوده پل حافظ به سمت حسن‌آباد به مرکز فوریت‌های پزشکی 115 اعلام شد، گفت: بلافاصله یک دستگاه آمبولانس به محل حادثه اعزام شد.

وی افزود: بررسی‌های اولیه نشان داد که یک دستگاه خودروی سواری در آدرس اعلامی دچار حادثه شده و راننده این خودرو نیز دچار مجروحیت سطحی شده و به صورت سرپایی و در
محل درمان شد

گفتنی است، راننده خانم پژو206 پس از سرازیرشدن از پل دوم حافظ به علت سرعت بالا و تخلف فردی که متواری شد، نتوانست خودرو را کنترل کند و پس از انحراف به سمت چپ و برخورد با سنگ کاشته شده در پیاده‌رو، پست‌برق و تیربرق چرخیده و جلوی ساختمان فرهیختگان متوقف شد.



[تصویر:  171762_770.jpg]

[تصویر:  171763_892.jpg]

[تصویر:  171764_881.jpg]

[تصویر:  171765_942.jpg]



شنبه 5 مرداد 1392برچسب:, :: 10:33 ::  نويسنده : ضدحال

ورزش کردن خانوما در یک نگاه!



شنبه 5 مرداد 1392برچسب:, :: 10:27 ::  نويسنده : ضدحال

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد